حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان نوشت:
1- اوايل دهه 60 بود. «حاج مجيد» يكي از برادران پاسدار از چند روز قبل خبر داده بود كه پدرش قصد فروش اتومبيل شخصي خود را دارد و مي گفت از آنجا كه ماشين سالم و رو به راهي است و قيمت مناسبي نيز دارد، ترجيح مي دهم يكي از برادران سپاه خريدار آن باشد. آن روز يكي از همكاران سپاهي وارد اتاق محل كارمان شد و گفت كه براي خريد خودروي مورد اشاره آمده است. اما، حاج مجيد بعد از حال و احوال، لبخندي دوستانه تحويل او داد و با پوزش گفت؛ فعلاً
