از ارکان مهم نظریه نظام ولایت مطلقه فقیه بررسی معنا و ضرورت مطلقه بودن ولایت فقیه است که در قالب این عنوان، حدود اختیارات ولی فقیه تعیین می شود. با بررسی این مرحله، ارکان اصلی نظریه ولایت مطلقه فقیه بررسی شده و معقولیت آن به اثبات می رسد.
شبهه :
دو اصل در قانون اساسي است كه يكي ولايت رهبري را مطلقه و ديگري براي رهبري اختيارات قرار داده ، به گونه اي كه اين دو اصل متناقص مي باشد. اگر رهبري مطلق است چرا اختياراتي برايش ذكر شده؟!
پاسخ :
قبل از هر چيز بهتر است به قانون اساسي مراجعه كنيم و اصول مربوط به بحث را مرور كنيم. در اصل پنجاه و هفتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است كه قواي حاكم در جمهوري اسلامي ايران عبارتند از قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضائيه كه زير نظر ولايت مطلقهي امر و امامت امت بر طبق اصول آينده اين قانون اعمال ميگردند. اين قوا مستقل از يكديگرند. همان طوري كه از اين اصل فهميده ميشود قانون اساسي جمهوري اسلامي براي امامت امت و رهبري، ولايت مطلق را قائل شده است و منظور از مطلقه اين است كه فقيه عادل جامعالشرايط همان اختياراتي كه پيامبر و ائمه ...
امام خميني(ره) فرمودند:ولایت مطلقه فقیه همان ولایت رسول الله است
با توجه به معصوم بودن رسول وهمچنين تفاوتهاي عمده ديگر چگونه اين سخن مرحوم امام قابل توجيه است؟
ولايت در لغت به معناى قرب و نزديكى است و معناى محبت و حكومت و توليت نيز از ديگر معانى ولايت است كه از معناى قرب گرفته شدهاند( و ولايت بر دو قسم تكوينى و تشريعى تقسيم . استاد مطهرى در تعريف ولايت تكوينى مىفرمايند: ولايت تكوينى اين است كه انسان در اثر پيمودن صراط عبوديت به مقام قرب الهى نائل مىگردد و اثر وصل به مقام قرب ـ البته در مراحل عالى آن ـ اين است كه معنويت انسانى كه خود حقيقت و واقعيتى است، در وى متمركز مىشود و با داشتن آن معنويت، قافله سالار معنويت، مسلط بر ضمائر و شاهد بر اعمال و حجت زمان مىشود. زمين هيچگاه از وليّى كه حامل چنين معنويتى باشد، به عبارت ديگر از انسان كامل خالى نيست.
از رسول خدا (ص) روایت شده است: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیبا است بنگرد و تعجب نماید، بگوید: «آمنتُ بالله و صلی الله علی محمد و آله» پس از آن، اثر چشمش خنثی میشود.
مسئله ولایت فقیه و مسائل مربوط به آن، یکی از ارکان دین اسلام و نظام کنونی ایران اسلامی است که حضرت امام خمینی پس از گذشت چندین قرن از غیبت کبرای امام زمان، آن را جامه عمل پوشاندند، اما دشمنان مغرض خارجی و اذناب داخلی آنها بارها این اصل مترقی نظام اسلامی را مورد اشکال قرار داده و در مورد آن شبهاتی را مطرح کردهاند. البته مهمترین محل نشانهروی این تیرهای مسموم، اذهان نسل جوان و نوجوان کنونی است. لذا به جهت برطرف شدن این گونه شبههها و اشکالات و افزایش اطلاعات نسل جوان در این باره، این مسئله را از دیدگاه حکیم فرزانه آیتالله جوادی آملی بررسی کردهایم.
بین «ولایتفقیه» با «ولایت مطلقه فقیه» تفاوتى در ماهیت و جوهره ولایت سیاسى فقیه جامعالشرایط در عصر غیبت نیست، تنها تفاوتى كه وجود دارد در نحوه نگرش و چگونگى استعمال این اصطلاح است. زمانى كه ولایتفقیه بدون قید مطلقه استعمال شود، مراد از آن همان حكومت و زمامدارى امور جامعه است كه براساس ادله عقلى و نقلى (آیات - روایات) متعددى در زمان غیبت امام معصوم(ع) بر عهده فقیه جامعالشرایط گذاشته شده و فقیه عادل جامعالشرایط از سوى آن بزرگواران براى اداره و رهبرى جامعه اسلامى منصوب گردیده و داراى حق حاكمیت مىباشد.
صفت رذيله سوء ظن و بددلي به خدا و خلق، نتيجه ي جبن و ضعف نفس است؛ زيرا که هر «جبان» ضعيف النفسي، هر فکر فاسدي که به خاطرش مي گذرد و به قوه واهمه ي او درمي آيد اعتقاد مي کند و پي آن مي رود و اين صفت خبيثه از مهلکات عظيمه است . خداوند عالم مي فرمايد: